در سر تا سر مونترال کسی چنان معلوماتی نداشت. یک دوجین پلیس و راننده تاکسی روی هم، توانایی رقابت با او را نداشتند. این به این معنی نیست که او عملاً خیابانهایی را که اسمشان را مثل یک سری ورد و افسون از حفظ میگفت، میشناخت؛ چون او چندان پیادهروی نمیرفت. او فقط از آنها خبر داشت، محل آنها را میدانست، و میدانست نسبت به بقیهی خیابانها در چه وضعیتی قرار دارند.
اما همین کافی بود که از او یک کارشناس بسازد. او کارشناس بلامنازع قفسههای پروندهها بود؛ جایی که در پس و پیش و طرفین او مشخصات کامل همهی خیابانها از آبوت تا زوتیک فهرست شده بود. همهی آن نجیبزادگان، مهندسین، بازرگانان، شاهلولههای آب و امثالهم، همگی در صورت نیاز به خرده اطلاعات یا جزئیات چیزی با عجله به سراغ او میرفتند. این خود البته میتوانست برای آنها عملی تحقیرآمیز باشد، اما به هر حال به همین کارمند جزء هم احتیاج داشتند.
برچسب : نویسنده : shahrbanookhanoom بازدید : 181